عليعلي، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

علي هديه آسماني

حرف زدن علي جون

1391/2/6 20:05
نویسنده : مامانی
1,121 بازدید
اشتراک گذاری

خيلي دوست دارم علي جون زود حرف بزنه. ولي بيشتر با خودم تنهاست . يه مدت سي دي ايروبيك ميذاشتم . بعد از چند روز به ريتم خانم مربيه ميگه هك دو سه چاااا ( يك دو سه چهار ) سارا ( دختردايي علي كه علي خيلي دوسش داره )

ماما ، بابا ، آبه ( آب ، شير و .... ) ، جيز ( داغ ) ، آب بزي ( حمام ) ، هسي ( مرسي وقتي چيزي بهش ميديم يا بهمون ميده ) ، نه (نه)  او ( تلفن )

خيلي هم باباييه و صبحها كه بابا ميخواد بره سركار بيدار ميشه و دنبالش گريه ميكنه . از يك سالگي توي اتاق خودش ميخوابونمش و البته چند بار بهش سر ميزنم ولي بعضي وقتا گريه ميكنه و نصف شب ميارمش پيش خودمون مييخوابونمش. يه روز هم كه ساعت 9 بيدار شد و نگاه به بالش كنارش كرد و زد زير گريه . با سرعت از تخت اومد پايين و دويد طرف دم در و اتاقا دنبال بابايي ميگشت نميدونم شايد خواب ديده بود و دنبال بابايي ميگشت . خيلي وقتا هم توي بغل بابايي خوابش ميبره. وقتي هم نشستيم مرتب مياد بهش بوس ميده و ميره.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زهره مامان آریان جون
7 اردیبهشت 91 0:37
خوش به حال بابایی.چه حالی می کنه با بوس های علی جون.
راستی علی جون شبا شیر نمی خوره؟چطوری از خودتون جداش کردید؟


از اول تو تخت خودش اتاق خودمون مي خوابوندمش . از چهارماهگي شباكه بلند ميشد بهش آب مي دادم الان هم چند بار توي شب بلند ميشه ولي آب مي خوره و دوباره ميخوابه از يك سالگي هم كه پيش خودمون مي خوابونمش و ميذارمش توي اتاق خودش . البته منم چندبار بهش سر ميزنم . ساعت 6 صبح بلند ميشه و شير مي خوره.
مامان وندا
7 اردیبهشت 91 1:06
الهی جیگر حرف زدنت بشم من
مامان سارینا
7 اردیبهشت 91 8:24
فدای این گل پسر شیرین زبون که اینقدر هم بابایی هست . شنیده بودم پسرا مامانی میشن ولی انگار اشتباه بوده . خاله جوون علی آقای گل رو از طرف من ببوس